آل ابوسفیان و بنی امیه چه عقایدی داشتند؟
تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۳۲۴۷۱
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه:امام(ع) دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود... و اینجا سدرهالمنتهی است. نه... که او سدرهالمنتهی را آنگاه پشت سر نهاده بود که از مکه پای در طریق کربلا نهاد... و جبرائیل تنها تا سدرهالمنتهی همسفر معراج انسان است. او آنگاه که اراده کرد تا از مکه خارج شود گفته بود: مَن کانَ فینا باذلاً مُهجَتَهُ و مُوَطناً علی لِقاء اللهِ نفسهُ فَلیرحَل مَعَنا، فَاننی راحِلُ ان شاءَاللهُ تعالی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایام سوگواری سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش فرصت مناسبی است تا به بازخوانی آنچه اندیشمندان از نهضت عاشورا دریافت کرده اند بپردازیم.آنچه در ادامه می خوانید سخنان آیت الله مصباح یزدی درباره ویژگیهای مسلمانان ظاهری و اهداف قیام امام حسین (ع) است:
گروهی از مسلمانان مانند آل ابوسفیان اصلاً اعتقادی به خدا، اسلام و پیغمبر نداشتند و فقط تظاهر میکردند.دو کلام از ابوسفیان برای شما نقل کنم تا این خاندان را بشناسید و بدانید که آنها چه بینشی نسبت به اسلام و پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او (علیهم السلام) داشتند در اوایل بیعت مردم با عثمان خلیفه سوم یک روز ابوسفیان کنار قبرستان اُحد آمد و صدا زد: «یا اهل، القبور الذی کنتم تقاتلونا علیه صار بأیدینا و انتم رمیم» گفت ای اهل قبور! (نگفت ای شهدا!) آن چیزی که بخاطر آن با ما میجنگیدید، امروز در دست ماست و شما زیر خاک پوسیدید. یعنی شما فقط بر سر ریاست با ما میجنگیدید و آن ریاست به دست ما افتاد و شما زیر زمین تبدیل به خاک شدید.
عقیده وی این بود که پیغمبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و بنی هاشم بر سر حکومت میجنگیدند. خدا، وحی و قیامت، مطرح نبود. کلامی صریحتر از این دارد: در همان روزی که با عثمان بیعت کرد در خانه عثمان، خطاب به بنی امیه فریاد زد که: ای فامیل من; ای بنی امیه! به این خلافت که امروز به دست ما افتاده محکم بچسبید. قسم به آن کسی که ابوسفیان به او قسم میخورد، نه بهشتی در کار است و نه دوزخی، حکومت تنها چند روز در دست بنی هاشم بود و اکنون به دست ما افتاده است. شنیده اید که وقتی سر بریده حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را جلو تخت یزید گذاشتند، در حال مستی چه اشعار کفرآلودی را سرود!
این آل ابوسفیان و بنی امیه که درباره آنها در زیارت عاشورا میخوانید «اللهم العن بنی امیة قاطبة» تیره ای بودند که اعتقادی به خدا و قیامت نداشتند، اظهار اسلام میکردند تا جانشان سالم بماند و بعد هم بتوانند بر مردم سوار شوند و به نام اسلام بر آنها حکومت کنند. گروهی این گونه بودند، اما تعدادشان خیلی زیاد نبود. گروه دیگری هم بودند که اهل بیت (علیهم السلام) را شناخته و ایمان آورده بودند، احکام اسلام را نیز اجرا میکردند در جنگها و جهادها هم مشارکت داشتند و مالشان را برای اسلام انفاق میکردند، اما کارشان یک اشکال داشت و آن اشکال این بود که ایمان و علاقه مندی آنها به اسلام، شرط داشت. قرآن کریم از این گروه با این تعبیر یاد فرموده است.
«و من الناس من یعبدالله علی حرف فإن أصابه خیر اطمأنّ به و إن أصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخرة» بعضی از مردم هستند که شاید تعدادشان هم کم نباشد نه آن زمان تعدادشان کم بود و نه در این زمان میفرماید: اینها خدا را عبادت میکنند، احیاناً نماز میخوانند و روزه میگیرند ولی عبادت کردن اینها تنها در یک حالت است که اگر این حالت تغییر بکند، دیگر خداپرست نیستند.
تنها در صورتی خداپرستی میکنند و به دین وفادارند که دین با دنیایشان همسو باشد. اگر دینداری با دنیاداری همسو باشد، دیندارند، نماز میخوانند، روزه میگیرند و به احکام اسلامْ عمل میکنند. «فإن أصابه خیر اطمأن به» اگر اوضاع رو به راه باشد و در سایه دینداری به نان و نوایی برسند، دیندار خوبی هستند; «و إن اصابته فتنة انقلب علی وجهه» اینها مانند کسی هستند که لب پرتگاهی ایستاده و در حال افتادن است و استقرار ندارد، به طوری که اگر تکان بخورد، به رو به زمین میافتد. تا اوضاع آرام است و بادی و طوفانی نیست و اوضاع بر وفق مرادشان است دین دار، مسلمان و انقلابی هستند; اما «إن أصابته فتنة» اگر فتنهای بیاید، وضع دگرگون شود آسایش و رفاهشان از بین برود، مشکلاتی پیش بیاید و دیگر نتوانند به دلخواه خودشان رفتار کنند، «انقلب علی وجهه» به رو به زمین میافتد، دیگر خداپرست نیستند، و صد و هشتاد درجه منحرف میشوند.
بعد میفرماید: این افراد «خسر الدنیا و الآخرة» اینها هم دنیایشان را از دست میدهند و هم آخرتشان را; یک جهت اینکه دنیایشان را از دست میدهند اینست که مقداری از وقتشان صرف عبادت خدا و عمل به دستورات دین شده ولی فایدهای نداشته است، و آخرتشان را از دست میدهند، برای اینکه ایمان واقعی نداشته اند و وقتی فتنه آمد، دیگر خدا را بنده نیستند.
«ذلک هو الخسران المبین» کسانی که با مسلم در کوفه بیعت کردند شوخی نمیکردند. قبل ازآن برای حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) طبق روایت معروف، دوازده هزار نامه نوشتند، واقعاً میخواستند امام حسین (علیه السلام) در کوفه بیاید و در آنجا مثل زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام)، حکومت کند، هر چند خیلی از آنها به حکومت حضرت علی (علیه السلام) هم راضی نبودند، ولی وقتی حکومت ایشان را با حکومت معاویه مقایسه کردند و ظلمهای معاویه را به دوستان حضرت علی (علیه السلام) دیدند که آنها را یکی پس از دیگری کُشت یا ترور کرد یا با عسل زهرآلود، یا به صورتهای دیگر; مسموم کرد، به حکومت فرزندان حضرت علی (علیه السلام) راضی شدند.
با اینکه مردم مدینه، مکه و سایر شهرهای مهم اسلامی همه با یزید بیعت کرده بودند، ولی گروهی از مردم کوفه امام حسین (علیه السلام) را دعوت کردند و گفتند ما با یزید بیعت نمیکنیم، شما بیا تا با شما بیعت کنیم. شوخی هم نمیکردند، واقعاً هم دلشان میخواست امام حسین (علیه السلام) بیاید و با او بیعت کنند، اما به این شرط که امام حسین (علیه السلام) که میآید، دیگر جنگی در کار نباشد، کُشت و کشتاری نشود، نان و آبشان از بین نرود و اگر پست و مقامی دارند از دستشان نگیرد فقط امام حسین (علیه السلام) بیاید آنجا آقا باشد، نماز بخواند و آنها پشت سر او اقتدا بکنند و اگر میخواهند از او مسئله بپرسند.
اما وقتی دیدند عبیدالله بن زیاد یاران حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را یکی پس از دیگری کُشت، مسلم حضرت را با آن وضع فجیع، هانی را به آن صورت و سایر دوستان امیرالمؤمنین (علیه السلام) و علاقمندان به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را به چه صورتهای فجیعی کشت، دیگران را مورد تهدید قرار داد، زندانها را از دوستان حضرت علی (علیه السلام) پر کرد، دیدند آن چیزی که میخواستند واقع نشد.
خود عمر بن سعد به کشتن حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) علاقهای نداشت. وی مدتها در این فکر بود که در ری تهران فعلی حکومت کند. در این زمینه گفتگوهایی شده بود وقتی این شرایط پیش آمد با او شرط کردند و گفتند: اگر میخواهی به حکومت ری برسی، باید بروی و با امام حسین (علیه السلام) بجنگی. پس از آنکه این شرط را قبول کرد، باز هم مطمئن نبود که کار به جنگ بکشد.
میگفت ما سی هزار نفر جمعیت داریم البته تعداد سپاه او را تا صد و بیست هزار نفر هم گفته اند وقتی امام حسین (علیه السلام) با صد نفر صد و پنجاه یا دویست نفر بیاید، در مقابل این لشگر تسلیم میشود، بعد او را میگیریم و می بریم نزد یزید و دیگر به ما مربوط نیست. در دهه اول محرم ملاقاتهایی با حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) داشت و سعی میکرد همین کار را بکند.
یک نامه هم برای عبیدالله بن زیاد نوشت و گفت الحمدلله کارها دارد به خیر میگذرد، امام حسین (علیه السلام) را به کوفه میآوریم و دستش را در دست امیر میگذاریم، بسیاری از افرادی هم که با عمر بن سعد بودند، به همین نیت آمده بودند نه به قصد کشتن حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) میگفتند: وقتی این جمعیت بیاید، امام حسین (علیه السلام) با جمعیت محدودش، چارهای جز تسلیم ندارد و او را مجبور به بیعت میکنیم.
ولی وقتی انسان در مسیر غلطی افتاد و حاضر شد که معصیت کند، به راه خلاف برود و با دشمنان خدا بسازد، کم کم به جایی کشیده میشود که خودش هم فکر نمیکرد. اول یک قدم برمی دارد و میگوید این چیزی نیست، قابل اغماض است، سپس یک قدم دیگر برمی دارد و کم کم زاویه باز شده و به آنجایی میرسد که نباید برسد.
۱. حج، ۱۱.
کد خبر 5834912 سمانه نوری زاده قصریمنبع: مهر
کلیدواژه: حضرت علی ابوسفیان پیامبر اسلام شیعیان عاشورا قرآن کریم آیت الله مصباح یزدی کربلا فتح خون عاشورا قرآن کریم هیأت خبرنگار کربلا محرم 1402 قرآن قیام عاشورا اباعبدالله الحسین قران آیت الله مصباح یزدی سازمان دارالقرآن الکریم عزاداران حسینی عاشورای حسینی تهران حضرت سیدالشهدا علیه السلام امام حسین بنی امیه حضرت علی دست ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۳۲۴۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرار موفقیت امام صادق (ع) در تقویت بنیانهای وحدت امت اسلام
پیشوایان فقهی برادران اهل سنت، خود را با واسطه یا بی واسطه از شاگردان امام صادق (ع) میدانند که از محضر فیض آن امام دانشمند بهره بردهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیره و سبک زندگی ائمه اطهار علیهم السلام از زمان امام علی (ع) بر تقویت بنیانهای اسلامی بود و همین موضوع در زمان امام صادق (ع) نیز ادامه پیدا کرد. طبق اذعان علمای اسلامی، اگر رفتار دلسوزانه و بزرگمنشانه امام صادق (ع) با شاگردان خود نبود و جاذبه اخلاقی آن حضرت موجب حضور علمای اهل سنت در کلاس درس ایشان نمیشد، معارف اسلامی تا این حد در جهان نشر پیدا نمیکرد.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به تحلیل نقش صادق آل محمد (ع) در تقویت بنیانهای وحدت در امت اسلام و لزوم الگوگیری از آن حضرت در دوران حاضر پرداخته است.
پیشوایان فقهی اهل سنت در کلاس درس امام صادق (ع)
میدانیم که جمعیت زیادی از شاگردان امام صادق علیهالسلام را برادران اهل سنت تشکیل میدادند و در عین حال آن امام بزرگوار را به عنوان بنیانگذار مکتب بر حق شیعه جعفری میشناسیم. علمای اهل سنت چگونه و بر چه اساسی در محضر علمی آن حضرت حاضر میشدند و از دریای دانش گسترده ایشان بهره میبردند؟
همان طور که اشاره کردید امام صادق علیهالسلام به عنوان چهره علمی شناخته شده، بنیانگذار معارف حقه اسلامی و توسعهدهنده علوم اسلامی، نقش مؤثر و شاخصی در سطح جهان اسلام داشتهاند. به طوری که پیشوایان فقهی برادران اهل سنت، خود را با واسطه یا بی واسطه از شاگردان امام صادق علیهالسلام میدانند که از محضر فیض آن امام دانشمند بهره بردهاند.
البته دوران امامت امام صادق علیهالسلام، مرزبندی مذهبی به صورت امروزی وجود نداشت و مباحث کلامی و فقهی در فضایی برای همه اهل علم و جویای دانش قابل دسترسی بود. هرچند که مضیقه حضور و مانعتراشیهای خلافی عباسی کار را سخت میکرد.
شاهکار رهبر انقلاب در تفسیر قرآن
تحلیل حضور چهار هزار نفر در مکتب صادق آل محمد (ع)
یادآوری این نکته هم ضروری است که حضور چهار هزار نفر در مکتب امام صادق علیهالسلام به معنای تجمع این عده در یک زمان و یک مکان نیست. بلکه این افراد در زمانهای مختلف در رشتههای گوناگون از محضر آن امام بهره بردند.
در این میان، اهل سنتی که از این مجلس فراخ علمی استفاده میکردند، اثرشان از نظر کلامی و مبانی اعتقادی موضوع ولایت اهل بیت علیهمالسلام و خلافت بلافصل حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام را قبول نداشتند، با این وجود برای دریافت منبع فیض وجود مبارک امام صادق علیهالسلام مانعی نداشتند. به این ترتیب دانشمندان اهل سنت نیز آن حضرت را به عنوان چهرهای مؤثر و شناخته به عظمت میشناخته و از علم و دانش گسترده ایشان بهره بردهاند.
تلاش امام صادق (ع) در تحقق وحدت امت اسلام
علمآموزی بزرگان اهل سنت در محضر امام صادق علیهالسلام در حالی انجام میشد که آنها مبانی فکری و اعتقادی مختص به خود را داشتند که با آموزههای شیعی در تعارض بوده. چنین امری چطور تحقق پیدا میکرد؟
درست است که اهل سنت از نظر مبانی اندیشه اعتقادی دیدگاه مختص به خود را داشتند، اما امام صادق علیهالسلام برای نشر معارف اسلامی ضمن توجه به ایجاد وحدت میان امت اسلام، مباحثی را مطرح میکردند که بر اساس آموزههای مشترک مانند تعالیم قرآن کریم و سنت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله اخذ میشد. این وجوه مشترک که میان مطالب مختلف علمی و کلامی وجود دارد، همان بخشهایی است که در اسلام مورد قبول همه مسلمانان از مذاهب گوناگون است.
به این ترتیب علمای اهل سنت زمانی که از محضر امام صادق علیهالسلام به شهر و سرزمین خود برمیگشتند، ضمن اینکه اعتقادات فکری بر مبنای آموزههای مذهب خود را داشتند، اما نظرات امام صادق علیهالسلام را نیز به عنوان مطالب مطرح شده از سوی ایشان نیز نقل میکردند.
چهره فقاهت و قرآنی رهبر انقلاب به جهان معرفی میشود
هدایت نهضت ترجمه در جهت خدمت به اسلام
اتفاق دیگری که در دوران امامت امام صادق علیهالسلام پا گرفت و آغاز شد، رواج نهضت ترجمه بود که علومی از سایر کشورها ترجمه میشد. امام صادق علیهالسلام به عنوان پیشوای امت اسلام نهضت ترجمه را چگونه هدایت کردند که نه تنها به مبانی اسلامی مسلمانان ضربه وارد نکرد، بلکه در خدمت اسلام قرار گرفت؟
امام معصوم علیهالسلام با برخوردی از علم الهی در تبیین مباحث اسلامی، خلاء فکری جامعه را تأمین میکند. با بررسی تاریخ و سیره زندگی ائمه اطهار علیهمالسلام مشخص میشود که آن بزرگان در هر زمانی متناسب با خلاءهای موجود در زندگی مردم، نقش خود را در تبیین اسلام ناب و جامع ایفا کردهاند.
دوران زندگی امام صادق علیهالسلام نیز از آنجایی که همزمان با آغاز حکومت بنیعباس و دوره ترجمه بود، نقش مهمی در تأمین علمی و جهتدهی به افکار مردم داشته است. هرچند که نهضت ترجمه تا زمان امام موسی کاظم علیهالسلام نیز ادامه پیدا کرده و در دوران امامت امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام به اوج خود رسید.
دوران امام صادق علیهالسلام نیز شاید ناظر به نقد نبوده اما محتوای علمی و فکری مورد نیاز جامعه را فراهم میکردند و شاگردان خود را متناسب با علاقه و استعداد هر یک، به پیگیری علوم و معارف گوناگون تشویق میکردند. از جمله اینکه استعداد عدهای را در آموزهها و مباحث فقهی شناخته و آنها را به سمت علوم فقهی تشویق میکردند، عدهای را بنا بر استعداد و ظرفیت ذاتی خودشان به پیگیری مباحث کلامی میگماشتند و یا گروهی را نیز که توانایی مناظره و بحثهای علمی داشتند، به مناظره تشویق میکردند.
چنانکه در کتاب اصول کافی روایاتی نوشته شده که مدیریت امام صادق علیهالسلام را در تشخیص توانمندی شاگردان نشان میدهد. به این صورت بود که آن حضرت شاگردان خود را بر طبق تواناییهای علمی و فکری به مناطق گوناگون میفرستادند تا معارف اصیل اسلامی را نشر دهند.
آثار جاذبه اخلاقی امام صادق (ع) در ترویج معارف شیعی
روایت شده که امام صادق علیهالسلام در نماز جماعت اهل سنت نیز شرکت میکردند. فلسفه این اقدام چه بود و ما امروزه چه درسی از آن میگیریم؟
سیره ائمه اطهار علیهمالسلام از زمان حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام بر همین مسئله بوده که امام صادق علیهالسلام نیز به آن امر میکردند؛ یعنی توصیه به برخورد برادرانه با همه مسلمانان، دستگیری از آنها فارغ از اینکه چه مذهب و اعتقادی دارند، عیادت از بیماران اهل سنت و خدمترسانی به همه آنها. اساساً اگر امام صادق علیهالسلام با شاگردان خود رابطه عاطفی و برادرانه برقرار نمیکردند جاذبه اخلاقی ایشان برقرار نمیشد، شوق شرکت در جلسات علمی آن امام وجود نداشت.
امام صادق علیهالسلام ضمن توصیه به ارتباط برادرانه مسلمان با یکدیگر، در ابتدا خود عامل به برقراری ارتباط دوستانه با آنها بودند که حضور ایشان در مراسم نماز جماعت اهل سنت، شاهدی بر این مطلب است.
امروز نیز فتاوای مراجع عظام تقلید در جهت استحکام پیوند میان امت اسلام و با رویکرد وحدت مسلمانان، برقراری ارتباط عاطفی و پرهیز از مجادلات بیثمر در مباحث اعتقادی است که همه اینها برگرفته از سیره اهل بیت علیهمالسلام است.
امام صادق (ع)؛ الگوی جهانی وحدت امت اسلامی
با این توضیحات و با توجه به تفاوت دیدگاههای دو مذهب شیعه و سنی، امروزه چگونه بحث اتحاد امت اسلامی بر اساس آموزههای امام صادق علیهالسلام تحقق پیدا میکند؟
امروز، خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران به عنوان علمدار ایجاد اتحاد میان امت اسلام در جامعه جهانی فعالیت میکند و مردم ایران در این امر پیشقدم هستند. همان طور که در مراودات کلان، مسئله دفاع از مظلوم برای همه مردم جهان روشن و مبرهن است، باید همچنان موضوع اتحاد را در سطح جهان دنبال کنیم.
به هر حال مسلمانان فارغ از گرایشهای اعتقادی و مذهبی خود، اشتراکات زیادی دارند که یک جهتگیری واحد به عنوان امت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله شناخته میشوند. ما میتوانیم در رفتار برادرانه، محبتآمیز و تؤام با کمک به مظلومین مسلمان ارتباطات دوستانهای ایجاد کنیم.
به این ترتیب مسائل علمی، کلامی و فقهی نیز در فضایی خالی از تعصب مطرح شده و روز به روز به تقریب مبانی مذاهب از چشمانداز مثبتی نزدیکتر میشویم. این موضوع، همان جهتگیری است که مرحوم آیتالله بروجردی و امام خمینی (ره) بر آن تأکید داشتند و امروز نیز مقام معظم رهبری پرچمدار آن هستند و مراجع عظام تقلید پیگیری میکنند. در مقابل، جهتگیری دشمنان اسلام آن است که میخواهند به هر نحوی آتش تفرقه و فتنه میان امت اسلام گسترش پیدا کند، اما حکمت اسلامی و تکلیف دینی ایجاب میکند که در برابر توطئه دشمن هشیار باشیم.
انتهای پیام/